تمام شدن من در تو یک اتفاق بد برای تمام تاریخ بشریت بود

امروز صبح تنها صبحی بود  که میلی به بیدار شدنش  نداشتم.پاهایم مثل روز اول میلرزید هچنان که اشک هایم می ریختن.

آن روزواولی که به سمت تو آمدم از سر شوق دیدنت دیوانه وار تمام' target='_blank' href='/'>تمام مسیر رو به پیاده هم می آمدم اما امروز دیپر میلی به تمام دن مسیر  نداشتم

خدا می داند که نمیخواستم تو پاسوز من بشی

خدا را شاید من بهتر  از همه عالم و آدم درک کردم

خدا را من در  نجابت تو دیدم

در میان خنده های تو و در نگاه های پاکت

بخاطر پا پس کشیدم و یک نفر مثل من کم نمی اورد حتی اگر تمام دنیا نیز بر عبله من باشد

شرمنده روی تمام خانواده ات شدم

هیچگاه فراموشت نمیکنم

سال یکهزار و سیصد و نود وهفت برای من می  دانستم از سگ هم سگ تر خواهد  گذشت ولی چه اشکال  دارد آدمی برای ساختن ساخته شده است

سالگرد...