یک سال پیرتر شدم

ساخت وبلاگ
هرروز چین و چروک های صورتم بیشتر  میشوند،موهایم بیشتر  میریزند،شوق  و ذوقم کمتر میشود، دیگر حوصله ندارم کهبا بچه ای بازی کنم یا نگاه کنم هوای یک روز بارانی را

اما نباید بدبین باشم به روزهای  مزخرف  که در حال گذر هستند امروز بیشتر از دیروز عاشقت شدم

امروز بیشتر  از تمام روزهای قبل فهمیدم دوستت دارم حتی بیشتر  از  آن روزهای  که بودی

عکس هایت را به دروغ گفتم حذف  کردم تمام عکس های  دوتایمان  را دارم هر شب  وقتی میبنم که بقیه خوابیدن مثل  زمان بچگی ک میاستم کار دزدکی  انجام بدم نگاهشان کردم انگار تویی دوباره در  من زنده شده بود

با من حرف می زد میخندید و من شاد شاد بودم از این لحظه

شیرین تر  از  جان من امروز بیش از  شش ماه میگذرد و من ندیدمت و این تمام نابودی  من است

بی خبری باور کن بد دردی  است ای  کاش  بدانم حالت چطور است

 من مقصر  تمامی روزهای بودم که خودم در ساختشون نقش  داشتم

هرروز دلم برای تو و خانواده ات تنگ می شود

خبر ازدواجت را شنیده ام

 اما تو با من در رویایی  که دارم ازدواج کردی و تا روز آخر سر عهدم باقی  میمانم

سالگرد...
ما را در سایت سالگرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akhazeyekghahraman بازدید : 169 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1398 ساعت: 5:52