سالگرد

امروز یکی از پیام های قبلیت رو خوندم عزیزم

 خداروشکر  که خوشبختی

 خداروشکر  که دلت راضی  است به زندگی کردن

 خداروشکر  که مرا یادت نیست

از  زندگی ات رفتم برای ساختن جهانی  که خودت میخاستی بسازی

خوشیختی و این تمام درد من است که چرا  آرزو هایت با  من دور بود

خیلی  دور  خیلی  نزدیک

سالگرد...

هرروز چین و چروک های صورتم بیشتر  میشوند،موهایم بیشتر  میریزند،شوق  و ذوقم کمتر میشود، دیگر حوصله ندارم کهبا بچه ای بازی کنم یا نگاه کنم هوای یک روز بارانی رااما نباید بدبین باشم به روزهای  مزخرف  که سالگرد...ادامه مطلب

امروز از  همان روز های بود که استرس  داشتم از امدنشان،همان شب  های که نمیخاستم بی آیندفکرش را میکردی  ماه بانوی  من قرار بود باهم قصه ای زیبا از عشق را تجربه کنیملعنت بمن عاطفه جانم که تورا آسانتر  از سالگرد...ادامه مطلب

در باورم قابل وصف  نبود رفتن و ازدواج کردنت و شاید باورت نشود مهربانم دوست نداشتم هیچ وقت دیگر این خبر را حتی بشنوم و دوست داشتم همواره در بی  خبری  سر  کنمو خودم را از  غم جهان رها بدارم تا اینکه خبر سالگرد...ادامه مطلب

امروز سالگرد  وبلاگم بود

وبلاگی که بجز خودم کسی  خواننده هیچ مطلبی از آن نبود

آرزو داشتم هم خوان تمام نوشته هایم تو باشی  اما نشد که بشه

 خدایم نگهدارت باشد و تورا تا انتهای روز زندگی ام دوستت خواهم داشت

سالگرد...

ای که نامت تطیهر دهنده جان من است

امشب در  تصوراتم باز  آن روزهای قشنگ را تداعی کردم

ان دختر زیبایی مو طلایی  که ارزویش را داشتیم

همواره در نگاهم میبینمش

همان دختر زیبایی که تو ارزویش  میکردی

همان دختری که قرار بود از  خون من و شیر خورده تو باشد

همان ماه طلعتی که در آغوش تو بتابد  و من به نازش  کل جانم را بفدای هردویتان کنم

گل زیبای من برایت آرزوهای بسیار قشنگی داشتم

 ولی  حیف که بدجوری شکست خوردم همان شکستی تا ابد جانم را می سوزاند

سالگرد...

این اولین نامه ایست که میخواهم تا  روزی  که زندگی میکنم برایت بنویسم شاید روزی  نتونم برات بنویسم و شاید روزی  که ننوشتم دیگر جانی  در بدن نداشته باشم  اما می نویسم هرروز  برای  خودم مینویسم میدانم تا سالگرد...ادامه مطلب

به معنای دوست داشتن فرد یا چیزی است. عشق یعنی تو در تلاطم باشی و او در آرامش باشد . یعنی هر چیز خوبی را برای او بخواهی و خودت هیچ  همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد اما محدودیت در فکر و عملکرد دارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند

سالگرد...

امروز صبح تنها صبحی بود  که میلی به بیدار شدنش  نداشتم.پاهایم مثل روز اول میلرزید هچنان که اشک هایم می ریختن. آن روزواولی که به سمت تو آمدم از سر شوق دیدنت دیوانه وار تمام' target='_blank' href='/'>تمام مسیر رو به پیاده هم می آمدم سالگرد...ادامه مطلب

سلام نور دوچشم من

زندگی من بیش از حد بی انصافی  میکند با من

ماهی است تورا بیشتر ندیده ام

باورم نمیشود آن مردی که آمد  و دل از تو کشید من باشم

گلاره هرشب خوابت را می بینم

وای  بر من پرا از تو راحت دل کندم

دل نکندم

به مرگ خودم مهر تو از این دل تا ابد من زنده می ماند

مهربانم دوری ات تا ابد درمیان این قلبم سوز میکشد

ای کاش زندگیم بهتر بیشتر پیش برود تا دوباره به دستت بیاورم

سالگرد...